«در زندگی زخم‌هایی است که مثل خوره روح را در انزوا می‌خورند و می‌تراشند. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد؛ چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیش‌آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سَبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله‌ی افیون و مواد مخدره است؛ ولی افسوس که تاثیر این‌گونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می‌افزاید.»

64 سال از مرگ صادق هدایت گذشت . نویسنده ای که در سال های اخیر کتاب هایش را به دلیل ترویج یاس و خودکشی ممنوع کرده اند . آیا به راستی این غول ادبی ایران مایه رواج افسردگی و پوچی بود ؟ نویسندگان نام آور زیادی هستند که به دست خویش به زندگی خود پایان داده اند و کتاب هایشان در ایران منتشر می شود . ارنست همینگوی ، سیلویا پلات ، آرتور کستلر ، ویرجینیا ولف ، غزاله علی زاده و چند تن دیگر از این دسته هستند . چرا این ممنوعیت گریبان هدایت را گرفته است ؟

بسیاری او را از پیش‌گامان داستان‌نویسی نوین ایران دانسته‌اند. آن‌چه بی‌شک موجب شهرت جهانی هدایت شده است، رمان ِ «بوف کور» این نویسنده است.بوف کور به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. آغاز کتاب بوف کور شاید از معروف‌ترین جملاتی باشد که در ادبیات فارسی میان مردم دست به دست شده و استفاده شده است.

صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمانی اجاره‌ای در خیابان شامپیونه پاریس با باز کردن شیر گاز و بستن در و پنجره خانه به زندگی خود پایان داد و در گورستان پرلاشز ، قطعه‌ ۸۵ به خاک سپرده شد.

 

 


 

نوشته شده توسط داوود در شنبه ۵ اردیبهشت۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۵۴ بعد از ظهر موضوع ادبی |